از کودکی رؤیای آموزش را در سر داشتم.
عاشق چالش بودم تا از نتیجه حاصله بیشتر لذت ببرم.
به مرور دانستم تدریس علاوه بر علم و دانش و سواد هنری است که اگر در آن عشق نباشد نتیجه حاصل ممکن است است اما نتیجه مطلوبی که همگان لذت ببرند ناممکن.
دانستم آموزش ممکن نیست مگر اینکه از آنچه به دیگری آموزش میدهی بیشتر از خود او بیاموزی.
دانستم آموزش به دیگران دو سر برد و موفقیت است فقط اگر هنرمندانه آن را عملی کنی.
تا شدم معلم. آموزگار ابتدایی. آموزگار کودکانی که برای همیشه کودکند و دغدغههای کودکیشان را فراموش نمیکنند.
من با افتخار آموزگار کودکان چند معلولیتی در مدرسه نابینایان هستم و افتخار تدریس در پایه های کودکستان آمادگی و ابتدایی را داشته ام.
در تمام دوره کاری خودم تلاش کرده ام تا ارتباطم را با تمام بچههای مدرسه نزدیک نگهدارم و همکاران با ساقه خوبم همواره به من در راه ارتقا دانشم کمکم کرده اند.